فعالیت دریلینگ (تکرار و تمرین شفاهی) به کمک راهنماییهای معلم و در فضایی کنترل شده در کلاس اجرا میشود. بنابراین زبانآموزان در طول دریلها انتخابهای زیادی ندارد. تنها یک جواب درست وجود دارد و تمرکز بر درستی پاسخ هاست. در اینجا مفصل در مورد دریلینگ توضیح دادیم:
https://eflhere.com/drilling-is-common-and-practical-in-language-classes/
هرچند دریلینگ برای زبانآموزان بسیار مفید است و معلم نیز به واسطه آن میتواند فیدبکهای کارآمدی به زبانآموز ارائه کند، اما گروهی این روش را نقد کردهاند و پیشنهادات دیگری ارائه دادهاند که در این مقاله به آنها میپردازیم:
منتقدان دریلینگ چه نظری دارند؟
برخی ادعا میکنند که صرفا با تکرار و تمرین شفاهی عناصر گرامری، یادگیری زبان صورت نمیگیرد؛ چرا که این فعالیتها بدون نیاز به فهم زبانآموز از آن زبان نیز انجام میپذیرد، بنابراین یادگیری به شکل بنیادی انجام نمیشود. علاوه بر این، چنین فعالیتهایی ارزش زبان را که به گسترش ارتباط کمک میکند کاهش داده و کاربرد مکانیکی دارد. پروفسور جک ریچاردز، معلم زبان مشهور چنین نظری دارد:
دریلینگ یک تمرین مکانیکی است نه یک تمرین معنادار و تعاملی که به برقراری ارتباط کمک کند.
چه راهحلهای جایگزینی وجود دارد؟
تمرین معنادار
با تمرین معنادار، زبانآموزان میتوانند فعالیتی داشته باشند که در آن همچنان کنترل زبانی وجود دارد اما زبانآموزان باید خودشان انتخابهای معنادار انجام دهند. به کمک استفاده از متریالی که واقعی است و در نتیجه به جواب درست منتهی میشود. مثلا درس امروز این است که چطور از حروف اضافه در هنگام آدرس دادن استفاده کنیم. معلم نقشهای از خیابانها و ساختمانهای یک شهر را به کلاس میآورد تا کاربرد حروف اضافه را در پاسخ به برخی از سوالات با زبانآموزان تمرین کند. معلم میتواند چنین سوالاتی را در کلاس مطرح کند:
where is the bank?
where is the grocery store?
where is the cafe?
where is the gas station?
زبانآموزان با توجه به نقشه از حروف اضافه استفاده کرده و پاسخهایی آماده میکنند. پس از پایان فعالیت معلم میتواند فیدبک بدهد.
تمرین تعاملی
یکی دیگر از راههای موثر در تدریس یک زبان خارجی، تمرین تعاملی (communicative practice) است. ریشه این فعالیتها ارتباطات واقعی است که در آن اطلاعات واقعی ردوبدل میشود و زبان آنها قابل پیشبینی نیست.
در سالهای 1960 تا 1970 تمرکز آموزش زبان بر آموزش گرامر بود. معلمان معتقد بودند که زبان عبارت است از آجرهای یک ساختمان و برای یادگیری آن لازم است این آجرها را کنار هم قرار دهید تا به مکالمهای معنادار برسید. در این پروسه قوانین گرامر و ترکیب کلمات، کمک میکنند که کلمات را به درستی در کنار هم بچینید. بنابراین زبانآموزان ساعتهای طولانی را صرف تکرار و تمرین شفاهی در کلاس میکردند. اما دستهای از معلمان در آن زمان یک سوال مطرح کردند:
اگر هدف از یادگیری زبان ارتباط است پس چرا من به عنوان یک معلم باید چهل و پنج دقیقه از هر کلاس را به آموزش صرف یک فعل اختصاص دهم؟ و چرا در حالیکه من بدون وقفه در کلاس حرف میزنم، زبانآموزان حتی یک کلمه هم نمیگویند؟
رویکرد تمرین تعاملی در چنین بستری شکل گرفت.با توجه به دلایل بنیادی یادگیری زبان، روش تدریس تغییر کرد. هدف زبان آموز از یادگیری زبان، ایجاد ارتباط است پس بهتر است روش نیز همان تعامل و ارتباط باشد.
چند فعالیت در ارتباط با آموزش تعاملی زبان
نقش بازی کردن
نقش بازی کردن یکی از فعالیتهای تعاملی مهم است. این فعالیت به زبانآموزان اجازه میدهد تا زبان هدف را در فضایی امن، که اشتباه کردن چندان مهم نیست، تمرین کنند. آنها با استفاده از زبان هدف در موقعیتها و بسترهای مختلف، احساس خوبی را تجربه میکنند.
برای این فعالیت نیاز به تعریف صحنهای داریم که این دیالوگ اتفاق میافتد. ابتدا صحنه را برای کلاس توضیح دهید. صحنهها در عین اینکه باید به محتوای کلاس مرتبط باشند می توانند به هر موضوعی مرتبط باشند. اگر زبانآموزان کلاس، صاحبان کسب و کار حرفهای هستند، به عنوان مثال میتوانید صحنهای از یک جلسه کاری ترتیب دهید. اگر زبانآموزان شما دانشآموزان دبیرستانی هستند، صحنهای از یک خوابگاه برایشان توصیف کنید. در 30 ثانیه صحنه را توضیح دهید.
سطح پیچیدگی دیالوگها بستگی به سطح زبانآموزان دارد. آنها مبتدی هستند یا پیشرفته؟ در کلاس زبانآموزان سطح پیشرفته، به آنها آزادی عمل بدهید چرا که آنها میتوانند چنین موقعیتهایی را مدیریت کنند.
این فعالیت برای سطح مبتدی دشوار است. باید دیالوگها را به هر دو زبانآموز عینا تحویل دهید و در مورد آنها توضیح دهید. مثلاً اگر دیالوگ دو دوست صمیمی است، حتما توضیح دهید که چرا آنها غیررسمی حرف میزنند. سپس از آنها بخواهید که تمرین کنند. لازم است که این بخش از تمرین آزادانه باشد و معلم تنها با پیشنهادات خود در مکالمه دخالت کند. پس از چند بار تمرین از دو نفر از آنها بخواهید در مقابل دیگران نقشها را اجرا کنند. حین تمرین به آنها گوش دهید و اشتباهاتشان را یادداشت کنید. در انتها در مورد آنها صحبت کنید.
مصاحبه در تاک شو
در این فعالیت یک میزبان و یک مهمان (دو زبانآموز) در برنامه تلویزیونی حضور دارند که روبروی هم نشسته و میزبان از مهمان سوال میپرسد. فعالیت در گروههای دو نفره صورت میگیرد. پیش از شروع، میزبان پنج سوال آماده میکند تا از مهمان (سلبریتی) بپرسد و سوالات به مهمان برنامه ارائه میشود تا برای پاسخ به آنها آماده باشد. به سلبریتی کمک کنید تا جوابهای کاملی ارائه دهد. برای مبتدیها سه جمله کافی است. اگر آنها حین پاسخ دادن به سوالها از زبان اولشان استفاده کردند، شما مانند یک گزارشگر پاسخها را به انگلیسی به کلاس گزارش کنید. مثلاً: اگر مهمان برنامه با استفاده از زبان اول گفت: «من دوست دارم فوتبال بازی کنم». شما در ادامه رو به کلاس بگویید:
so she loves to play football.
توصیف اشیا
اسامی اشیای مختلف را روی کاغذهای کوچک بنویسید. کاغذها را تا کنید و از زبانآموزان بخواهید یک کاغذ بردارند. آنها باید با استفاده از زبان هدف (درس آن روز) آن شی را توصیف کنند اما اسم آن را نگویند. زبانآموزان دیگر بر اساس توضیحات حدس میزنند که آن شی چیست. هر زبانآموز برای توصیف هر کلمه دو دقیقه وقت دارد. زبانآموزی که بتواند جواب درست بدهد و زبان آموزی که بتواند کلمه را به خوبی توضیح دهد امتیاز میگیرند.
اهمیت این تمرین در زندگی واقعی: تصور کنید که زبانآموز سطح متوسط شما به مغازهای در یک کشور انگلیسی زبان مراجعه میکند. او میخواهد بستنی بخرد اما خود کلمه ice cream را فراموش کرده است اما میتواند از کلمات مرتبط با بستنی استفاده کند (مانند فعالیت کلاس) و به فروشنده بفهماند چه میخواهد.
هفته گذشته در یوتیوب چه دیدهاید؟
مردم زمان زیادی را صرف شبکههای اجتماعی میکنند. مثلا ویدئو میبینند یا پستهایی را با افراد به اشتراک میگذارند. صحبت کردن در مورد محتوای شبکههای اجتماعی برایشان لذتبخش است. بخاطر همین شما میتوانید از زبانآموزان در کلاس بخواهید که در مورد مطالب و ویدئوهای جالبی که هفته گذشته دیدهاند حرف بزنند. همچنین آنها را تشویق کنید که پس از این فعالیت احساس خودشان را در مورد آن ویدئوها بگویند.
هنگامی که در حال صحبت هستند، حرفشان را قطع نکنید و آنها را اصلاح نکنید. کاملا طبیعی است اگر در استفاده از گرامر و ساختن جملهها مشکل داشته باشند.
نتیجهگیری
در کلاس لازم است از هر سه روش متفاوت تدریس یعنی تمرینهای مکانیکی، معنایی و تعاملی استفاده شود. علاوه بر این یک تمرین متوالی از روشهای مکانیکی، معنایی تا تعاملی با تمرکز بر دو مورد آخر نیز لازم است. در نتیجه میتوانید کلاس را زنده و هیجانانگیز نگه دارید و در عین حال درس ارائه شده شفاف و کاربردی باشد. علاوه بر این زبانآموزان یک زمانی در موقعیتهای واقعی میتوانند از آنچه که شما به آنها درس دادهاید استفاده کنند.
شما به عنوان یکی معلم به منظور بالا بردن تعامل زبانآموزان در کلاس شما چه روشهایی را بکار میگیرید؟
recourses:
https://www.teachingenglish.org.uk
www.teflcourse.net
Fluentu.com